گوزن زرد ایرانی
Persian Fallow Deer
از شاخه طناب داران(Chordata)، رده پستانداران( Mammalia) راسته زوج سمان(Artiodactyla)، خانواده گوزنها، گونه گوزن زرد و زیر گونه گوزن زرد ایرانی ( C. Dama mesopotamica) می باشد. این جانور به صورت گروهی زندگی کرده و معمولاً شبگرد است . در اوایل صبح و اوایل غروب دارای فعالیت بیشتری بوده و اغلب در این ساعات به چریدن مشغول شده و در بقیه ساعات نشخوار می نماید. در ساعات چرا اغلب به دلیل ترس از دشمن به سرعت غذای خود را بلعیده و در مواقع استراحت در نواحی امن با آرامش شروع به جویدن و هضم غذا می نماید.غذاهای این جانور عبارتند از علوفه ، سرشاخه ها، میوه های مختلف و گیاهان جنگلی. در مواقع خطر به سرعت فرار نموده و با جست های بلند و فرار سریع از خطر می گریزد. در ضمن شناگر قابلی نیز می باشد. نوع ماده شاخ نداشته و نوع نر این زیر گونه دارای شاخهای نسبتاً بلند و پهنی می باشد که رشد شاخها از یک سالگی شروع شده و در دو سالگی شاخها نمایان می شوند. هر ساله در اواسط بهمن ماه شاخ ها افتاده و در محل شاخها فقط یک غده به جا می ماند که این غده در ابتدا متورم و پر خون شده سپس در فصل بهار محلی برای رشد شاخ جدید می گردد. شاخهای جدید در تابستان کامل شده و ظاهر بسیار زیبایی به حیوان می بخشند. رنگ زمینه بدن قهوه ای بوده در پهلوها رنگ روشن تری داشته، شکم، دم و زیر گردن آن سفید است.در فصل بهار و تابستان خالهای سفید و زیبایی در پشت و پهلوها ایجاد می شود که در اواسط پاییز با تغییر رنگ حیوان به خاکستری و بلندتر شدن موهای آن خالها کمرنگ تر می شوند. رنگ بدن ماده کمی تیره تر می باشد. همزمان با افتادن شاخها موهای حیوان نیز شروع به ریزش نموده و ظاهر حیوان در این فصل زشت و بیمار به نظر می رسد. طول بدن این حیوان در حدود 150 تا 240 سانتیمتر بوده و طول دم 16 تا 20 سانتیمتر می باشد. ارتفاع آن در ناحیه شانه ها 85 تا 130 سانتیمتر و وزن آن 50 تا 130 کیلو گرم است. در فصل جفت گیری که اغلب با جنگ نرها بر سر جفت یابی همراه است گوزن نر در اوج قدرت و زیبایی بوده و تاحدودی نیز حالت های عصبی از خود بروز داده و گردن آنها نیز اندکی متورم می شود. جفت گیر ی این گوزنها در اواسط شهریور ماه اتفاق می افتد که در این زمان گوزن های نر مسن تر و قویتر برای خود گروههای جداگانه ای از ماده ها به شکل حرمسرا تشکیل داده و قلمروهای مخصوصی ایجاد می نمایند. بعد از جفت گیری نیرو و قدرت گوزن نر نسبتاً تحلیل رفته و آسیب پذیری آن بیشتر می گردد که اوج این آسیب پذیری با افتادن شاخ ها متقارن است. نوزادها حدوداً 8 ماه بعد از جفت گیری در اردیبهشت ماه به دنیا می آیند. کمتر پیش می آید که گوزن زرد ایرانی دوقلو زایی نماید و اغلب یک نوزاد به دنیا می آورد. بچه ها بعد از تولد قادر به دویدن و راه رفتن هستند ولی گوزن مادر در چند روز اول آنها در بین علفهای بلند مخفی می نماید، که نوزادان به دلیل نداشتن تحرک و بو و استتار قوی از دید دشمنان مخفی می مانند. از مهمترین دشمنان این حیوان می توان به گرگ، یوز و گربه جنگلی اشاره نمود. نوزادان در سن 1.5 سالگی به بلوغ کامل می رسند و بطور متوسط 16 سال عمر می نمایند.در گذشته پراکندگی این حیوان از غرب و شمال غرب ایران تا شمال شرقی آفریقا و در جنوب اروپا تا بالکان گسترده بود ولی در حال حاضر پراکندگی طبیعی این حیوان فقط محصور به جنگلهای متراکم و غیر قابل نفوذ منطقه خوزستان و زاگرس در کنار رودخانه های دز و کرخه می باشد. به منظور جلوگیری از انقراض گوزن زرد ایرانی تعدادی از آنها را به دشت ناز در مازندران، دشت ارژن،جزیره اشک در دریاچه ارومیه منتقل نموده اند.
فلاشبك به چهار دهه پيش
شش هفت ماه پس از آن كه كانون شكار در ايران در اسفند 1335 تاسيس ميشود، زيستشناسي آلماني باتگاههاي دولتي ايران آن روزگار تماس ميگيرد تا او را براي مطالعاتي پيرامون گوزن زرد ياري كنند. تماسهايش بينتيجه ميماند و كسي هم به او توصيه نميكند با كانون شكار تماس بگيرد. ورْنِر تِرِنزه (Werner Trense) از پيگيريهايش دست نميكشد و پس از مطالعه گزارشهاي علمي و قديمي با چند ايراني آشنا به طبيعت خوزستان –و از جمله چند ملاك كه در اين استان به كشاورزي مشغول بودند- بررسيهاي ميداني خود را آغاز ميكند. گرچه تمام منابع موجود، انقراض اين گونه را در جنگلها و بيشهزارهاي بينالنهرين و كارون به ثبت رساندهاند، اما اين شكارچي و زيستشناس آلماني دست از جستوجو دست نميكشد. اطلاعاتي كه از افراد محلي به دست ميآورد او را مصمم ميكند در پاييز 1336 طي سفري به خوزستان بررسيهاي صحرايي را خود انجام دهد. با اين اقدام او يك راس گوزن نر جوان در جنگلهاي حاشيه دز و كرخه پيدا ميكند و آن را به آلمان ميبرد.
پيش از ترنزه، يك ديپلمات موفق ميشود گوزن زرد را در بيشههاي اطراف كارون بيابد. او نايب كنسول انگليس در بصره است، مردي كه در سال 1875ميلادي يعني 80 سال پيش از ترنزه اين گونه را ميبيند؛ جانوري كه آن زمان نيز زيستشناسان در خاورميانه و خاورنزديك منقرض شده ميدانستند.
يافتن گوزن زرد در جنگلهاي دز و كرخه سبب ميشود تا توجه به اين منطقه افزايش يابد به طوري كه در آذر ماه 1339 به منطقهاي حفاظت شده بدل ميشود. دو سال پيش از آن كه منطقه توسط كانون شكار تحت حفاظت قرار بگيرد دو راس ديگر از اين جانوران ناياب به باغوحش اپل در آلمان راه مييابند تا در اسارت تكثير شوند و جمعيت آن افزايش يابد. روايت هوشنگ ضيايي، كارشناس حياتوحش در اينباره حاوي نكات دست اولي است:« رئيس كمپاني اپل آلمان (همان خودروسازي مشهور) در نزديكي فرانكفورت باغوحش خصوصي داشت و گونههاي نادر حياتوحش را در آنجا نگهداري ميكرد گروهي را به ايران فرستاد و آنها تلاش كردند تا با تفنگ بيهوشي اين گوزن را زندهگيري كنند، اما موفق نشدند. در نتيجه 2 نوزاد (بك نر و بك ماده) را از افراد محلي در خوزستان خريداري كرده و به آلمان بردند».
تلاش براي حفاظت اين گونه همچنان ادامه پيدا ميكند و در سال 1342 كارشناسان و ماموران كانون شكار، هشت راس را براي تكثير به دشتناز ساري ميفرستند تا پس از افزايش جمعيت، احيا و آمادهسازي زيستگاه دوباره به موطن خود بازگردانده شوند. منطقه دشتناز ساري، با حدود 55 هكتار مساحت، فاقد وسعت لازم براي افزايش جمعيت است، از اين رو مدتي بعد تعدادي ديگر از اين گوزنها به سمسكنده منتقل ميشوند. اين منطقه نيز جوابگوي جمعيت زياد نيست و بنابراين اين نظريه شكل ميگيرد كه گوزنها را بايد به نقاط ديگري نيز منتقل كنند. به علاوه در سال ۱۳۵۱ تعداد هفت راس گوزن زرد شامل پنج راس ماده و دو راس نر از آلمان به ايران حمل ميشوند. ضيايي دراينباره ميگويد: «در آن زمان طي بازديدي كه از آلمان و از باغوحش خصوصي اپل داشتم از يك جفت گوزن ارسالي به اين باغوحش يك گوزن ماده بوجود آمده بود، اما متاسفانه گوزن نر مرده بود و از همينرو، آنها يك گوزن نر درخواست كردند و در همان جا بود كه ما دريافتيم اينگونه جانوري از ارزش بسيار بالايي برخوردار است و ارزش اين گونه بيش از پيش براي ما در ايران آشكار شد. به طوري كه آن روز قيمت هر گوزن 100هزار دلار تعيين شده بود، چون اين تصور بود كه گوزن زرد گونهاي منقرض شده است. در سال 54، تعداد 7 گوزن از آلمان به ايران منتقل و در دشت ناز ساري رها كرديم اما از آنجايي گمان ميرفت كه اين گوزنها از اختلاط با گوزن اروپايي بوجود آمده باشند و نژادشان ناخالص باشد آنها را جدا و به سمسكنده در ساري منتقل كرديم.»
از سال 1356 تا 1367 تعداد 127 راس از اين جانوران از مناطق دشتناز و سمسكنده توسط كارشناسان و ماموران سازمان حفاظت محيطزيست زندهگيري ميشوند كه با همكاري نيروي هوايي 52 راس به جزيره اشك، 36 راس به منطقه كرخه، 23 راس به منطقه زردلان كرمانشاه، شش راس به جزيره كبودان و 10 راس به جزاير كيش و لاوان انتقال مييابند. همچنين 18 راس نيز در سال 1372 به منطقه ميانكتل فارس برده ميشوند.
در سالهاي مياني دهه 60 تعداد چهار راس نيز به پاكستان و دو راس نيز به امارات متحده عربي فرستاده ميشود كه از سرنوشت آنها اطلاعاتي در دسترس نيست. از سوي ديگر، پيش از انقلاب نيز در سال ۱۳۵۷ به دنبال توافقات دولت ايران و اسرائيل، چهار راس گوزن به اين سرزمين منتقل ميشود كه بر اساس اطلاعات موجود تعداد آنها تا سال ۱۳۶۲به ۱۲راس و در سال 1376 (1996) به 150 راس افزايش مييابد.
… و امروز
نگراني از افزايش جمعيت گوزن زرد در عرصههاي موجود و به ويژه پناهگاه حياتوحش دشتناز و جزيره كبودان افزايش مييابد. به طوري كه جمعيت آنها در جزيره كبودان از مرز 250 راس هم در برخي سالها ميگذرد و با توجه به محدوديت آب و غذا در جزيره، كارشناسان اظهار نگرانيهاي خود را زمزمه ميكنند. پس از اعلام خطرهاي مكرر كارشناسان حياتوحش، سازمان حفاظت محيطزيست تصميم ميگيرد اين گونه را به نقاط ديگري نيز منتقل كند. بهانه اصلي چنين اقدامي، خروج نام اين گونه از فهرست سرخ اتحاديه جهاني حفاظت است؛ همان فهرستي كه هر ساله منتشر ميشود تا وضعيت زيستي گياهان و جانوران را در مقياسي جهاني نشان دهد. ملاك اين سازمان بينالمللي البته افزايش جانوران در اسارت نيست كه بايد شمار آنها در زيستگاه اصلي بيشتر شود، اين كه چگونه قرار است اين جمعيت در زيستگاه اصلي افزايش يابد به نكتهاي است كه سازمان محيطزيست درباره آن توضيحي به علاقمندان به حياتوحش ارائه نميكند.
البته خروج نام گوزن زرد از فهرست اتحاديه جهاني حفاظت، تنها انگيزه نقل و انتقالها نيست. جلب گردشگران و ايجاد جاذبه مصنوعي انگيزه ديگري است تا سازمان محيطزيست نسبت به جابهجايي اين جانوران اقدام كند. در اين نقلوانتقالات از پارك ملي خجير در شرق تهران نيز نامي به ميان ميآيد، حصاركشي در آن انجام ميشود، اما خوشبختانه گوزني را به اين منطقه –كه زيستگاه آن نيست- نميبرند.
مارتن جديد انتقال گوزن آغاز ميشود. تابستان 1386 نه راس گوزن از پناهگاه حياتوحش دشتناز توسط مرحوم هرمز اسدي زندهگيري و به پناهگاه حياتوحش لوندويل در آستارا منتقل ميشوند. او پيشتر پنج راس را نيز به منطقه باغ شادي در يزد ميبرد. هدف اين جابهجايي را در آن زمان افزايش زيستگاههاي گوزن زرد ايراني، حفظ اينگونه در معرض انقراض و همچنين تقويت موقعيت لوندويل به عنوان يك پارك وحش عنوان ميكنند.
اين روند ادامه پيدا ميكند، پاييز سال گذشته 32 راس ديگر اين بار توسط هوشنگ ضيايي از جزيره اشك زندهگيري ميشود كه 20 راس از آنها به منطقه دز و كرخه، شش راس به مانش و قلارنگ در ايلام و شش راس نيز به بيجار راه مييابند. زندهگيري بار ديگر در زمستان انجام ميگيرد. اين بار قرار است شش راس ديگر كه هرمز اسدي از دشتناز زندهگيري كرده است به منطقه حفاظت شده دنا منتقل شوند، حادثهاي تلخ به وقوع ميپيوندند، نوزدهم ديماه 1386 او و كارشناسي ديگر (عباسپور، رييس منطقه حفاظت شده دنا) جان خود را در اين راه از دست ميدهند و دوست ما ، امير حسين خالقي با تحمل آسيب ديدگي جان به در مي برد.
پس از پايان يافتن نقل و انتقالات اخير، در بهار سال جاري خبرهايي منتشر ميشود كه از موفقيت توليد مثل و متولد شدن گوزنهاي جديد حكايت دارند. اواسط ارديبهشت 1387، اداره كل حفاظت محيط زيست استان خوزستان از تولد نخستين گوزن زرد ايراني در زيستگاه اصلي خود جنگلهاي كرخه خبر ميدهد (در اسارت و نه در منطقهاي طبيعي). پيش از آن نيز خبرهايي از افزايش تعداد گوزنهاي منتقل شده به باغشادي يزد و ايلام منتشر ميشود.
منبع: دانشنامه رشد
مجله سفر
عكس: مهندس مهدي كاوسيان